همیشه آهنگهای سیاوش قمیشی رو وحشتناک دوست داشتم .با آهنگهاش بزرگ شدم.شاید اغراق نباشه بگم همه آهنگ هاشو حفظ هستم . آلبوم جدید سیاوش فوق العادس ٬ حرف نداره مثل همه کارهاش.هدفون تو گوشمه ٬ سیاوش میخونه، منم و کار و کار و کار،چیزی که خودمو توش غرق کردم .
آدما اشتباهات کوچیکشون رو روی هم میریزن . ازش یه کوه درست میکنن ، مشکلاتشون رو حل نشده باقی میزارن . اونوقت اسمش رو میزارن تفدیر !
تو مدرسه یادمون دادن چوپان دروغگو رو، بزرگتر شدیم دیدیم اگر تو روز 100 تا دروغ نشنویم 100 تا دروغ نگیم حالمون بده شب خوابمون نمیبره
تو مدرسه یادمون دادن تن آدم شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت بزرگ شدیم فهمیدم اشتباه خوندیم ، اینجوری بوده: تن آدم شریف است به جان آدمیت ؟ نه ، همین لباس زیباست نشان آدمیت .
تو مدرسه یادمون دادن زرنگی با پایمال کردن حق و عوضی بازی فرق میکنه بزرگ تر شدیم دیدیم نه ، همونی که تو فیلمه رو باید بگیم !
یادمون دادن نابرده رنج گنج میسر نمیشود بزرگ تر شدیم دیدیم نابرده رنج، گنج ،پنج ، شش ، که هیچی 1000 هم میسر میشود .
یادمون دادن علم بهتر است یا ثروت . با آب و تاب انشاء مینوشتیم البته علم زبرا ... ، بزرگ تر شدیم فهمیدیم پول نداشته باشی علم ملم، تعطیله . سیکل هم نمیتونی بگیری چه برسه به اینکه پرفسور شی ،سیگار فروش سر کوچه درآمدش از دکتر بیشتره، بقیه احوالات بماند .
ادامه مطلب ...
دم ظهره ،ازخونه اومدم بیرون ، سرم پایینه دارم راه میرم ،تو حال خودمم .چی کار کنم ،چی کار نکنم ،اول دوباره برگردم شرکت یابرم کارها رو انجام بدم بعد برم ،کدوم مهمتره و...
سرم رو میارم بالا،تو این لحظه انتظار دیدن هر چیز یا هرکسی رو داشتم بجز ... ، باهاش چشم تو چشم میشم ،همه افکارم یکدفعه میپره انگار به هیچی فکر نمیکردم . داغ میشم،حس عصبانت و ... تو یه چشم بهم زدن کل وجودم رو پرمیکنه . دوقدم سری سمتش برمیدارم . یه صدایی توی وجودم بهم میگه :
آروم باش ، آورم تر ،چیه دور برداشتی ؟ چی کار میخوای بکنی ؟ خنگه تو از خودی خوردی نه از این ،این که تو رو خیلی کم میشناسه اصلا" نمیدونه تو کی هستی . آروم باش ،دیونه هستی احمق که نیستی. به این چه ربطی داره ،موضوع چیز دیگس
قدهام شل تر میشه .آرومتر میشم.یه چیزایی یادم میاد .دیونه هستم اما همیشه منطقی .به فاصله 2 متری هم میرسیم .اون سر تکون میده .سری تکون میدم و رد میشم، باد سرد رو روی صورت داغم با همه وجود حس میکنم . بازم شروع به راه رفتن میکنم اما بی هدف .
---
میدونم بعضی پست هام، چه اونایی که تو پاک کردن کلی پستهای چند ساله وبلاگ پاک شدن ،چه اونایی که ممکنه مونده باشن ،واسه همه بی سر و ته و کنگ هستش.ولی برای خودم اینجوری نیست پر از معنیه ،ممنون که این دیونه رو تحمل می کنید و بازم به اینجا سر میزنید.
میروی تا در پیت شور و شری ماند بجا
عاشقی دیوانه با چشم تری ماند بجا
کاش سرتاپا تو آتش بودی و من خرمنی
تا ز تو دود و زمن خاکستری ماند بجا
از من سر گشته هرگز شرح عشقم را مپرس
این چه حاصل قصه رنج آوری ماند بجا
ادامه مطلب ...داره اس ام اس میزنه و سرش هم پایینه تند تند داره حرف میزنه
- میدونی فلانی من خیلی تنهام و ... تو نمیدونی یعنی چی !
5 دقیقه حرف میزنه راجب تنها بودنش و sms بازی میکنه ، برام sms میاد اون بازم داره حرف میزنه . 2 دقیقه بعد میگه :
- نمیخوای به sms ت جواب بدی ؟
* تنهایی یعنی دو تا خط تلفن داشته باشی، 800 تا رفیق و دوست و آشنا ،وقتی براتsms میاد مطمئن باشی یا از ایرانسله یا تبلیغه و نیاز به چک کردن هم نداشته باشه
- .......... ، لال میشه
انقدر برای دیگران دل سوزوندم که الان تنها چیزی که برام مونده خاکستر سوخته های یه دله.ولی فقط نمیدونم برای چی هیچ وقت برای خودم دل نسوزوندم .
---
هرگاه فکر کردی گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمیتوانی اورا ببخشی بدان که آن از کوچکی روح توست نه از بزرگی گناه او .
- فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
- فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
- میگه: ول کن بابا ، خر ما از کره گی دم نداشت .
* میگم: پس کلی خوشبختی و شانس داری
- چرا چرتو پرت میگی
* من کلاْ همون خره رو هم ندارم که از کره گی دم داشته باشه یا نه.تو لااقل خرَ رو داری!!
نشسته جلوم سرش پایینه داره مینویسه
1 دقیقه، 2 دقیقه،5 دقیقه ... منم کف کردم که من هنوز چیزی نگفتم این چی رو داره می نویسه ! یعنی از رو هیکل و قیافه و ... من اینهمه چیز فهمیده این و ما خودمون ازش خبر نداریم . این چرا پیشگویی ،غیب بینی ، روانشناسی چیزی نشده
شروع کرد به سوال کردن .
یکی ،دو تا، سه تا ... 20 تا، منم کف خون قاطی کردم که اینایی که می پرسه کجای درسا و تجربیات من بود که بخاطرش اومدم اینجا اینایی که این میپرسه چه ربطی داره.
یه سوال دیگه میپرسه میگم: همچین چیزی رو تو این فناوری نداریم . با تعجب بهم نگاه میکنه
میگه :مگه شما برای منا...
حرفش رو قطع میکنم : اومده بودم ولی مثل اینکه اشتباه اومدم خدمات شما چیزه دیگه ای هستش، کتم رو تنم میکنم کیفم رو برمیدارم از در خارج میشم اون هنوز داره مینویسه
سلام
چیه دیونه ندیدین . آره باز دیونگم زد بالا یه کاری دست خودم دادم . زدم همه نوشته هامو پاک کردم.
(چقدرم مهم بودن!!!! ). چراشم نمیدونم ،شایدم بدونم .از یه دیونه بیشتر از این انتظار نمیره . از اون همه نوشته یه چندتایی برام باقی مونده که اونارو برگردوندم . از همه اونایی که نظر داده بودن و نظراتشون حذف شد عذر میخوام . حال روزم خوب نبود نمیخواستم بیام دیگه، نمیخواستم همین نوشتهای بی درو بیکر و بدرد نخور رو بنویسم ،میخواستم برم .این چه رفتنی بود این چه برگشتنیه نمیدونم ولی همیشه خدا نوشتن مرهم بوده برام .