دیوانه ترین عاقل

زندگی زیباست نه به اندازه آرزوهایت ، تلخ است نه به آن میزان که می اندیشی

دیوانه ترین عاقل

زندگی زیباست نه به اندازه آرزوهایت ، تلخ است نه به آن میزان که می اندیشی

1)

یه وقتایی خالی از واژه ای و یه وقت های دیگه پر از چیزهایی که نمیشه نوشت.


2)

گیر افتادن وسط امتحانات بعد از این همه مدت . یادآوری خاطرات و دلهرهها، زندگی کردن پشت نیمکت های چوبی و دنیایی که انگار مال قرنها پیش بوده . خاطره کتابهایی که خیلی وقتها از قرص خواب آور قویتر بودن و دورانی که غم بزرگ شخصی ، درس حاضر نشده فردا بود و تحمل معلم فلان درس . برگشت شیطنت های جدا از سن و سال  و  ضمیمه به نیمکت ، تخته و کلاس .


3)

چه حسیه بی حسی

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد