نشسته جلوم سرش پایینه داره مینویسه
1 دقیقه، 2 دقیقه،5 دقیقه ... منم کف کردم که من هنوز چیزی نگفتم این چی رو داره می نویسه ! یعنی از رو هیکل و قیافه و ... من اینهمه چیز فهمیده این و ما خودمون ازش خبر نداریم . این چرا پیشگویی ،غیب بینی ، روانشناسی چیزی نشده
شروع کرد به سوال کردن .
یکی ،دو تا، سه تا ... 20 تا، منم کف خون قاطی کردم که اینایی که می پرسه کجای درسا و تجربیات من بود که بخاطرش اومدم اینجا اینایی که این میپرسه چه ربطی داره.
یه سوال دیگه میپرسه میگم: همچین چیزی رو تو این فناوری نداریم . با تعجب بهم نگاه میکنه
میگه :مگه شما برای منا...
حرفش رو قطع میکنم : اومده بودم ولی مثل اینکه اشتباه اومدم خدمات شما چیزه دیگه ای هستش، کتم رو تنم میکنم کیفم رو برمیدارم از در خارج میشم اون هنوز داره مینویسه