دیوانه ترین عاقل

زندگی زیباست نه به اندازه آرزوهایت ، تلخ است نه به آن میزان که می اندیشی

دیوانه ترین عاقل

زندگی زیباست نه به اندازه آرزوهایت ، تلخ است نه به آن میزان که می اندیشی

یعنی چی

خوب این چه وضعشه . وقتی میگم به آدمیزاد نرفتم شاکی میشن .همه نوشابه انرژی زا میخورن شارژ میشن من میخورم بجای انرژی گرفتن باطریام خالی میشه. میگن آخی طرف ناراحته یا استرس داره ببین چقدر لاغر شده ناراحت میشم استرس میگیرم عین خرس چاق میشم . زود میخوابم دیر بلند میشم دیر میخوابم زود بلند میشم . ملت قهوه میخورن بیخواب میشن اصلا قهوه میخورن که بیدار بمونن درس بخونن و ... من میخورم انگار 4 تا قرص خواب آور خوردم و ...مثال های دیگش هم زیاده  کلا" مثل اینکه برنامه من رو سرو ته ریختن یا فیشها کابلهام رو برعکس وصل کردن !

امتحان

از امتحان دادن خسته ام . راه حل های درست جواب های غلط . نام مینویسم ،برگه ها را سفید بالا میگیرم ، مانند چکهای سفید امضاء هستند با این تفاوت که کسی عدد بالایی روی آنها نمی نویسد. از امتحان گرفتن نیز خسته ام. سوالاتم اشتباه هستند ، سوالاتم فلسفی اند و عصر ، عصر ریاضیات است ،دو دو تا ....

چی شد ؟

ناگهانی بود ،انتظار نداشتم خیلی بده ندونی احساست نسبت به یه قضیه چیه ندونی الان باید خوشحال باشی یا ناراحت. با خودن فکر میکنی شاید روزگار دستت انداخته ، بازیش گرفته ، شاید همه چی اشتباه بوده . به خودت میای اشتباهی درکار نیست و عین احمق ها گیج گیجی ،مخت خاموشه ،قدرت پردازش اطلاعاتت صفر .تویی و  سردرگمی.

واقعیت

یه چیزایی تو زندگی هست که نباید بشکنه، نباید ترک برداره .خیلی چیزا تو زندگی مثل یه گلدون سفالی زیبا، قدیمی و قیمتیه وقتی بشکنه یا ترک برداره هرکاری کنی دیگه درست نمیشه دیگه مثل اولش نمیشه هرچقدر که آدم دوست داشته باشه هر قدر هم که بخواد دیگه نمیشه.